مصاحبه گر : ترکش خمپاره پیشونیش رو چاک داده بود روی زمین افتاد و
زمزمه میکرد
دوربین رو برداشتم و رفتم بالای سرش. داشت اخرین نفساشو میکشید.
ازش
پرسیدم این لحظات اخر چه حرفی برای مردم داری با لبخند گفت:
از مردم کشورم میخوام وقتی برای خط کمپوت میفرستن,عکس روی کمپوت ها رو
نکنن.
گفتم داره ضبط میشه برادر یه حرف بهتری بگو با همون لحنش گفت:
آخه
نمیدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده ...
------------------------------------------------------------------
شما میتونید اینجوری باشید؟؟
|
+|
نوشته شده در شنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۲ساعت ۱۱:۳۳ ق.ظ  توسط م.محسنی
|