بسم الله...
سلام همراه همیشگی من!خداکنه که خوب باشی و خوب بمونی...هم جسمت و هم روحت...!
در ادامه سخنان گفته شده پیرامون این بحث,باید بگم که ما با آزادی مشکلی نداریم و دین اسلام هم آزادی رو
منع نمیکنه اما معتقده که باید برای اون یه حد و مرزی مشخص کرد تا هوا و هوس انسان,او را با اسم آزادی به
تباهی نکشاند.
در زمان ریاست جمهوری جناب خاتمی,شعار آزادی ایشان به تحقق پیوست و روابط آزاد بین دو جنس و
البته آزادی حجاب,به شکل بسیار ملموس و بسی پر رنگ ترازقبل,اعمال شد.که بحمدلله(!!)دولت خاتمی
به هدفش رسید.
بقول یه دوستی,من دنبال قاتل بروسلی یا خط 4 آدیداس نیستم,اما بالاخره باید مقصر را شناخت تا
طرفداری بیهوده نکرد.
مشکل اصلی ما,دشمنامون هستن که دارن با پنبه سر میبرن و جنگ نرم رو برامون؛مثل پشمک,نرم و شیرین
جلوه میدن و ماهم یا نمیفهمیم و یا خودمون رو به نفهمیدن زدیم و گوش هامون رو روی تذکرات عالمانه رهبری,
بستیم.
مطالعات بچه های نوجوان و جوان به زیر صفر رسیده...البته چرا,اگر رمان های بی سر و ته و
کتاب هایی باهمین شرایط رو حساب کنی, میزان مطالعات به بالای 100 کشیده میشه!
اما کجایند بچه هایی که سیاست کشور براشون مهم باشه و غصه اعمال نقشه های غرب رو بخورن؟
نکنه همشون تو دهه 60 موندن؟ یا نکنه شمام ازون دسته از آدما هستی که که میگن : "دیگه این چیزا قدیمی
شده." ؟؟
اما نه رفیق! اگه منو تو بیخیال باشیم,آیندمون میشه تو سری خوردن از غرب!
مشکل ما اینه که فکرمیکنیم اگر من یک نفر, به سیاست کاری نداشته باشم,هیچ اتفاقی نمیوفته؛ اما
این "من" ها, "ما" رو میسازند و این میشه که تعداد کثیری از بچه های امروزی,نسبت به اسلام و انقلاب,
بی مسئولیت هستند و فکر میکنند نقش آنها انقدر کوچیکه که تأثیری در پیشبرد مسیر کشور,نداره!
این ها همه درد است....درد!
این حقیقت تلخ همچنان ادامه دارد...در پست های بعدی انشاالله/
|
+|
نوشته شده در شنبه پنجم مرداد ۱۳۹۲ساعت ۵:۲۹ ب.ظ  توسط م.محسنی
|